Web Analytics Made Easy - Statcounter

سیزدهمین روز از ماه رجب با سالروز میلاد امام بزرگ انسانیت، حضرت امام علی(که درود خدا بر او باد) مصادف است، تنها بشری که در خانه خدا، کعبه متولد شد. ویژگی منحصر به فرد این امام بزرگوار تنها در شخصیت و رفتار ویژه اش خلاصه نمی شود بلکه روایت ولادت ایشان نیز متفاوت از همه انسان های دیگر است. از همین رو درباره تاریخ، مکان و شرایط تولد آن حضرت علما، راویان و نویسندگان شیعه و اهل سنت بسیار نوشته اند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

گزارش خبرآنلاین از برخی روایت ها و نقل قول های مختلف نوشته شده در طول تاریخ درباره زمان و مکان ولادت آن حضرت را در جدول زیر می خوانید.

عنوان کتاب

نویسنده

متن روایت

اصول کافی

شیخ کلینی

(فقیه و محدث شیعه)

حضرت امیرالمومنین در سال سی ام عام الفیل یعنی ۳۰ سال بعد از واقعه اصحاب فیل که در قرآن کریم نیز به این واقعه اشاره شده است، متولد شدند. پس از رحلت پیامبر گرامی، حضرت امام علی۳۰ سال در قید حیات بودند. به روایت امام صادق، رسول خدا و امیرالمومنین۳۰ سال با یکدیگر تفاوت سنی داشتند.

خصایص الامیرالمومنین

سیدشریف رضی

(عالم شیعه)

آن حضرت در سیزدهم رجب سال سی ام عام الفیل در بیت الحرام یعنی کعبه به دنیا آمدند.

ارشاد

شیخ مفید

(مفسر و فقیه شیعه)

حضرت امیر المومنین علی بن ابی طالب در روز جمعه سیزدهم ماه رجب پس از سی سال از عام الفیل در خانه خدا در شهر مکه به دنیا آمد، نه پیش از وی کسی در خانه خدا به دنیا آمده و نه بعد از آن حضرت. تولد امیر مؤمنان علیه السّلام در خانه خداوند فضیلت و شرافتی است که پروردگار بزرگ برای بزرگداشت مقام و منزلتش به آن حضرت اختصاص داده است .

تاریخ قم

حسن بن محمد قمی

(عالم امامی مذهب)

آن حضرت در ۱۳ رجب در سال سی ام عام الفیل و بنابر روایتی در سال ۲۸ عام الفیل در کعبه متولد شده اند. در کتاب مصباح المتجحد نیز این نقل از کتاب تاریخ قم روایت می شود که حضرت علی زمانی به دنیا آمدند که پیامبر اسلام ۲۸ساله بودند و امیرالمومنین ۱۲سال قبل از بعثت به دنیا آمدند. این قول از ابن عباس هم نقل شده است.

مناقب آل ابی طالب

ابن شهر آشوب

(مفسر و فقیه شیعه)

روایتی از قول رسول خدا به نقل از جابربن انصاری وجود دارد که می گوید: «وقتی از آن حضرت درباره ولادت امیرالمومنین (ع) سوال کردند ایشان پاسخ دادند: از من درباره بهترین مولود سوال کردید که در زمان ما شبیه عیسی (ع) متولد شد، مرد عابد زاهدی به نام مبرم بن روئیب زندگی می کرد که ۲۷۰سال خداوند را عبادت کرده در این مدت از خداوند حاجتی نخواسته بود پس خداوند ابوطالب را به سوی او فرستاد و وقتی مبرم او را دید از جایش بلند شد و سر ابوطالب را بوسید. سپس او را در مقابل خود نشاند و از او سوال کرد که تو چه کسی هستی؟ ابوطالب پاسخ داد مردی از مردم تهامه هستم. آن مرد سوال کرد از کدام طایفه تهامه هستی، که ابوطالب جواب داد: از طایفه بنی هاشم؛ در این هنگام آن مرد زاهد عابد برای دومین بار سر ابوطالب را بوسید و گفت: همانا خداوند به من الهامی کرده است. ابوطالب سوال کرد چه الهامی؟ او جواب داد: از تو فرزندی متولد می شود که او ولی خداوند خواهد شد. پس در شبی که حضرت امام علی (ع) متولد شدند، زمین به نور وجود ایشان روشن شد و در این حال ابوطالب از خانه خارج شد و می گفت ای مردم ولی خدا عزوجل در کعبه متولد شده است.»

المستدرک علی الصحیحین

محمد بن عبدالله حاکم نیشابوری

(عالم اهل سنت)

روایات متواتری وارد شده که فاطمه بنت اسد، امیرمؤمنان علی بن ابی طالب - کرم الله وجهه - را در داخل کعبه به دنیا آورده است .

ازالة الخفاء عن خلافة الخلفاء

شاه ولی الله دهلوی

(عالم اهل سنت)

و از مناقب وی رضی الله عنه که در حین ولادت او ظاهر شد یکی آن است که در جوف کعبه معظمه تولد یافت.

تذکرة الخواص

سبط ابن جوزی

(عالم اهل سنت)

روایت شده است که فاطمه بنت أسد در حالی که باردار بود خانه خدا را طواف می‌کرد، درد زایمان او را فراگرفت در خانه کعبه به روی او باز شد، پس داخل خانه کعبه شد و فرزندش را به دنیا آورد.

مروج الذهب

علی بن الحسین مسعودی

(مورخ شافعی مذهب)

محل تولد علی علیه السلام، خانه کعبه است.

کفایة‌ الطالب

حافظ گنجی شافعی (نویسنده شافعی مذهب)

امیر مؤمنان شب جمعه سیزده رجب، سال سیم بعد از واقعه عام الفیل در داخل خانه خدا به دنیا آمد. کسی پیش از آن حضرت و بعد از آن در داخل خانه کعبه به دنیا نیامده است و این از فضائل اختصاصی آن حضرت است که خداوند به جهت بزرگداشت مقام او عطا کرده است .

الفصول المهمة

علی بن محمد ابن صباغ

(مالکی مذهب)

علی در مکه مشرفه در داخل بیت الحرام ( کعبه ) در روز جمعه سیزدهم ماه خدا یعنی ماه رجب سال سی ام عام الفیل و بیست و سه سال پیش از هجرت به دنیا آمد. پیش از او هیچ کس در کعبه متولد نشد و این فضیلتی است که خداوند به جهت بزرگداشت و بالا بردن مقام و اظهار کرامت او مخصوص حضرتش گردانیده است .

السیرة الحلبیة

علی بن برهان الدین حلبی

(عالم اهل سنت)

آن حضرت در داخل خانه کعبه متولد شد و عمر رسول خدا در آن روز سی سال بود .

سرح الخریدة الغیبة فی شرح القصیدة العینیّه

شهاب الدین محمود آلوسی

(مفسر و ادیب شافعی مذهب)

این مسأله که امیرمؤمنان علی در خانه خدا به دنیا آمد مسأله مشهور و معروف است و در کتاب‌های شیعه و سنی نقل شده است.

نام امام علی(ع) در کجای قرآن آمده است؟

امام رضا(ع) به صراحت و با ذکر آیه ای در سوره زمر تاکید می کنند که نام جدم علی(ع) در قرآن وجود دارد.

غلامعلی رجایی در گفت و گوی مشروحی با شفقنا با تأکید بر این که نگرش مسلمانان در مورد حضرت مهدی (عج) موافق با شیعه نیست و یکی از عوامل این مساله دوری از قرآن است، گفت: اغلب مسلمانان معتقدند حوادث پیامبر پس از ارتحال ایشان در قرآن گفته نشده است. مثلا حادثه کربلا و حتی نام امام علی و ولادت ایشان در قرآن وجود ندارد. آیا می شود پذیرفت حادثه با اهمیت عاشورا در قرآن نیامده باشد؟ در حالی که امام رضا(ع) به صراحت و با ذکر آیه ای در سوره زمر تاکید می کنند که نام جدم علی(ع) در قرآن وجود دارد.

از سویی دیگر، وقتی پیامبر در خطبه طولانی غدیر خم، در آن گرما و اجتماع صحبت می کند و بیش از پنج بار نام مبارک فرزندش مهدی را می آورد، آیا می توان گفت که مهدویت در قرآن نیست و ایشان فارغ از قرآن بر آن تاکید کرده است؟ لذا برای اینکه به پاسخ این مساله نزدیک شویم و مسلمانان در این مساله مهم با هم اتفاق نظر داشته باشند، باید با زبان قرآن آشنا شویم.


او افزود: خداوند در قرآن از بئر معطله (چاه معطل) و قصر مشید نام برده است. در اینجا سوالی مطرح می شود که آیا قرآن را همه می فهمند؟ اگر بگوییم بله، پس همه باید بدانند که منظور از بئر معطله در قرآن چیست؟ اما اگر جواب به این سوال ها منفی باشد، باز هم این سوال مطرح می شود که پس این قرآن چه کتابی است که برای ناس آمده، اما ناس نمی تواند آن را بفهمد؟ بنابراین در اینجا وجود و علم اهل بیت (ع) به قرآن مطرح می شود که به ما بگویند که منظور از بئر معطله در قرآن همان امام علی(ع) است. چراکه در چاه، آب است و خاصیت آب سیرابی، سرسبزی، شادابی، کویرزدایی و رفع تشنگی است که همه این خصوصیات در امام علی وجود دارد به عبارت دیگر قرآن در یک پیش بینی از حوادث پس از رحلت پیامبر 25 سال خانه نشینی ایشان را به بئر معطله تعبیر کرده است.


این استاد دانشگاه هم چنین با اشاره به نحوه بیان داستان اصحاب کهف در قرآن، یادآور شد: چطور ممکن است که ما بپذیریم قرآن در مورد نحوه خوابیدن سگ اصحاب کهف که روی دو ساق دست خوابیده بوده است، تکیه می کند و می فرماید: و کلبهم باسط ذراعیه بالوصید؛ اما در مورد مهدویت که موضوعی عام و مساله آخرالزمان، واقعه قیامت را به لحاظ زمانی شامل می شود، بی تفاوت می ماند؟! البته ممکن است بعضی بگویند که پیامبر به وقایع بعد از خود کاری نداشت و قرآن، بعد از پیامبر حرفی برای گفتن ندارد، زیرا مردم زمان پیامبر بر اساس آموزه های ایشان به یک بلوغ عقلی رسیده بودند اما قطعا این سخن مردود است زیرا در تاریخ داریم که هنوز پیامبر زنده بود که بحث اصحاب رده مطرح می شود و کسی ادعای پیامبری می کند و عده ای دیگر هم به او ایمان می آورند. مسایل خلافت بعد از پیامبر نیز نشان می دهد که این بلوغ محقق نشده است و راه همواری برای ادامه صحیح مسیر نبوت از طریق امامت علی و اولاد ایشان که آن همه مورد تاکید و تایید پیامبر بوده است‌، وجود نداشته است.

او با بیان اینکه قرآن یک زبان سمبلیک دارد که غالبا با این زبان حرف خود را می زند، به آیه 17 سوره حدید اشاره کرد و گفت: خداوند در این آیه می فرماید که؛ "اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها"؛ بدانید خداوند زمین را بعد از مرگ آن زنده می‏کند. برخی معتقدند که این ایه در بیان باران است، اما قطعا منظور آیه مساله ای دیگر است که نیازی به بیان آن در لفافه نیست. اگر منظور قرآن از آب باران بود صریحا می فرمود مطر(باران) ولی این را نفرمود. امام کاظم(ع) هم صریحا می فرمایند که مراد آیه این نیست که خداوند زمین تشنه را با نزول باران زنده می کند، بلکه خداوند مردانی را بر می انگیزاند که عدالت را زنده می کنند و در نتیجه عدل زمین احیاء می شود. هم چنین می فرمایند: بدانید اجرای حدود احکام خدا در زمین از بارش 40 روز باران مفیدتر است، زیرا با اجرای حدود الهی ریشه فساد و دزدی و خلاف شرع در زمین قطع می شود.

امام باقر(ع) هم می فرمایند: خداوند به وسیله قائم ما زمین را زنده می کند، چراکه به وسیله کفر اهل زمین، زمین می میرد. هم چنین ابن عباس به عنوان بزرگ ترین شاگرد امیرالمومنین در تفسیر می گوید: « منظور از این آیه این است که زمین بر اثر ستم زمینیان می میرد» او معتقد بود عدل و داد موجب حیات زمین است.

2323

کد خبر 1726444

منبع: خبرآنلاین

کلیدواژه: امام علی ع کعبه شیعه اهل تسنن تفسیر قرآن عالم اهل سنت عام الفیل مطرح می شود خانه خدا دنیا آمد آن حضرت امام علی ع داخل خانه خانه کعبه علی بن آیه ای

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۰۱۴۹۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

جز حضرت امام(ره) و رهبر انقلاب کسی در ابتدای انقلاب حامی ارتش نبود

فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران در گفت‌ وگوی اختصاصی با رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت فرارسیدن ۲۹ فروردین روز ارتش گفت: جز حضرت امام(ره) و رهبر انقلاب، کسی در ابتدای انقلاب حامی ارتش نبود.

به گزارش مشرق، شاید کسی تصور نمی‌کرد ارتشی که در دوران پهلوی اول بنیان گذاشته شد و در دوران پهلوی دوم به نماد اصلی طاغوت و ژاندارم منافع غرب در خاورمیانه تبدیل شده بود، بعد از سرنگونی طاغوت بلافاصله با انقلابِ برآمده از دل مردم، اعلام وفاداری کرده و در ادامه به بازوی قدرتمندی برای حفظ و حراست از منافع ملت ایران و انقلاب اسلامی تبدیل شود. ارتشی که حالا بنابر فرمایش حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در جبهه‌های مقاومت هم ایفای نقش می‌کند.

رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت ۲۹ فروردین و روز ارتش در گفت‌ وگویی با امیر سرلشکر سیدعبدالرحیم موسوی فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران به بررسی عملکرد ارتش در سال‌های بعد از انقلاب و تفاوت‌های بنیادین آن با ارتش پیش از انقلاب پرداخته است.

* چه عاملی باعث شد ارتشی که در دوران انقلاب و تا چند روز پیش از آن، فرمانده‌اش فرد دیگری بوده و حالا هم بعد از انقلاب متواری شده و از کشور خارج شده؛ در حوادث اول انقلاب در کردستان و بعد هم در جریان جنگ، آن‌چنان عملکردی را از خود نشان دهد و به شجره طیبه تبدیل شود؟

- به نظرم سه عامل است که تقریباً این سه عامل به یک اندازه قابل توجه است. عامل اول، بحث سربازی است. آن‌که سربازی را انتخاب می‌کند؛ یک ذات فداکاری، ایثارگری، از خودگذشتگی، غیرت به ناموس و آب و خاک در وجودش است که سربازی را انتخاب می‌کند. پیش از انقلاب سربازان ارتش بالاخره کم‌وبیش این ذات فداکاری را داشتند که سربازی در قالب ارتش را انتخاب کرده بودند. بعد به مرور زمان متوجه شده بودند آن نقطه‌ و هدف اصلی ارتش وقت؛ با آن مطالبات فکری، ذهنی و قلبی‌شان که مورد انتظار بود، متفاوت است و این همان موضوعی بود که باعث عدم وفاداری ارتش به طاغوت و ارتباط با جریان‌های انقلابی بود.

مثلاً بعضی از همین بچه‌های نیروی هوایی و پدافند با شخص رهبر معظّم انقلاب ارتباط داشتند و در جلسات درس ایشان در مشهد شرکت می‌کردند، یا مثلاً برخی از ارتشی‌ها با حضرت امام رحمه‌الله در ارتباط بودند و خدمت حضرت امام رفت و آمد داشتند. طوری که مثلاً یکی از خلبانان هوانیروز که با بالگردش به عراق رفته بود، از آن‌جا خدمت حضرت امام می‌رود. عشق به حضرت امام و این اشتیاق که این رهبرِ دور از وطن یک روزی بازخواهند گشت، در دل همه‌ این جوانان ارتشی مثل همه‌ ملت شعله‌ور بود. پس از بازگشت حضرت امام به ایران و درهم پیچیده شدن طومار رژیم منحوس پهلوی، آمریکایی‌ها هم گورشان را گم کردند، و ارتش گویی که گم‌گشته‌ای را یافته باشد؛ کسی که بخاطر آن آمده بودند و این لباس را پوشیده بودند، تماماً در وجود امام متجلی می‌شود و گم‌گشته خود را پیدا می‌کنند. این است که به سرعت به جریان انقلاب و جنگ وصل شدند. این یک اصل بود.

اصل دوم انضباطی است که در سازمان ارتش وجود دارد. این انضباط که رهبر معظّم انقلاب هم خیلی روی آن تأکید دارند، مسائلی است که ما آن‌ها را در دانشگاه‌هایمان تدریس می‌کنیم. یک مضمونی از فرمایش رهبر معظّم انقلاب است:‌ «این انضباط یک روح وفاداری‌ای در این‌ها ایجاد می‌کند که آن کارهای بزرگ را انجام می‌دهند.» انضباطی که به مرور زمان و با برنامه‌های پرورشی ـ تربیتی به وجود آمده بود.

یک موضوع دیگر که کمتر به آن پرداخته شده است «ایران» بود. در گذشته روی ایران و تعصب و وفاداری به آن خیلی کار می‌کردند و شعارش را می‌دادند. ارتشی‌ها هم می‌دیدند مرتب روی ایران کار می‌کنند اما خودشان ظاهراً این ایران را و حیثیت وشخصیت این ایران را به بیگانه می‌فروشند؛ این مسئله خیلی آزارشان می‌داد. بعد یک مرتبه دیدند حضرت امام و انقلاب آمد و به درستی از ایران دفاع می‌کنند.

تعداد قابل توجهی بخصوص از خلبان‌هایمان از کشور رفته بودند. جنگ که شد برگشتند. به یکی از خلبان‌ها گفته بودند برای چه بلند شدی آمدی وسط این معرکه؟ گفته بود وقتی پسرم بزرگ شد، از او پرسیدند پدر تو در حفظ ایران چه نقشی داشت، او باید یک حرفی داشته باشد که بزند. بعد از چند ماه هم شهید شد و یکی از شهدای بزرگ ارتش است. این‌ها بخاطر ایران است.

حالا من دقیقاً و عیناً جمله‌ را به خاطرم ندارم اما نقل به مضمون حضرت امام رحمه‌الله فرموده بودند: بجنگید، برای هر چیزی که برای شما ارزش دارد بجنگید، برای ایران بجنگید، برای کشور، برای ناموس، برای دین، برای هر چه که می‌خواهید برای همان بجنگید. بعضی‌هایشان آن‌چنان هم با آموزه‌های دینی آشنا نبودند، ولی می‌دیدند که این انقلاب و رهبر انقلاب پای دفاع از ایران ایستادند. بعضی از چیزهایی مثل شخصیت و افتخار ملی که سال‌ها بود از دست داده بودند را در سایه‌ی این الگوی جدید به دست آوردند و حفظ کردند برای همین هم پای این انقلاب ایستادند و بسیاریشان هم به شهادت رسیدند، اسیر شدند، زخمی شدند.

* راجع به حفظ انسجام ارتش هم صحبت کنید. این‌که بعد از آن همه بحران از ابتدای انقلاب چطور توانست این انسجام را حفظ کند؟

- بنظرم دو دلیل اصلی داشت؛ وقتی حضرت امام رحمه‌الله به یک کسی حکم می‌دادند، می‌شد حکم قانونیِ شرعی. یعنی نه تنها از نظر قانونی بایستی اطاعت می‌کردند، بلکه شرعاً هم بایستی تبعیت می‌کردند. الان هم همین طور است، الان هم خیلی وقت‌ها مثلاً به ما هم می‌گویند شما حکم رهبر معظّم انقلاب را دارید. در گذشته می‌گفتند حکم قانونی. دومی‌اش هم همان انضباط بود. یعنی آن پرورش و تربیت نظامی.


* بعد از انقلاب و قبل از جنگ و حتی اوایل آن کدام بخش از نظام جدید سیاسی جمهوری اسلامی بیشترین ارتباط را با ارتش و فرماندهان داشتند؟

- عمده ارتباط با بدنه ارتش و فرماندهان؛ همان ارتباط حضرت امام رحمه‌الله و رهبر معظّم انقلاب با ارتش است. بیشترین ارتباط مربوط به امام و رهبر انقلاب است. یک جاهایی هم آقای طالقانی است، تا آن‌جایی که من اطلاع دارم. حالا مثلاً در استان‌ها و مناطق مختلف هم با آن کسانی که جزو منظومه‌ حضرت امام بودند، مثل شهید دستغیب، شهید صدوقی، شهید اشرفی‌اصفهانی، ‌شهیدمدنی، با آن‌ها هم ارتباط داشتند به تناسب این‌که، آن‌ها را واسطه‌های حضرت امام می‌دانستند. اما در بین شخصیت‌های نظام، ارتباط بیشتر با خود حضرت امام و رهبر معظّم انقلاب است.

رهبر انقلاب در همین کتاب «خون دلی که لعل شد» تعریف می‌کنند که قبل از انقلاب من در زندان بودم، افسرها و درجه‌دارها می‌آمدند با من درد دل می‌کردند، حرف‌هایشان را می‌گفتند. خیلی نکته جالبی است. این ارتباط از همان موقع قرار بود پایه‌ریزی بشود. شبیه آن ماجرایی که از حضرت امام پرسیده بودند شما با چه کسانی می‌خواهی شاه را بیرون کنی!؟ فرموده بودند با همین بچه‌هایی که در گهواره هستند. رهبر معظّم انقلاب هم قرار بوده یک روزی یکی از بازوان قدرتمند مسلح‌اش همین ارتشی باشد که از داخل زندان با آن ارتباط برقرار می‌کنند.

به یاد دارم در دوران جنگ مثلاً ما در کردستان که بودیم، دور هم جمع می‌شدیم و صحبت می‌کردیم. آن موقع رهبر انقلاب در سِمت رئیس‌جمهور بودند. دور هم با همدیگر حرف که میزدیم، ارتشی‌ها همه آقا را پشتیبان و حامی خودشان می‌دانستند. خب آدم می‌فهمد دیگر! مثلاً می‌فهمد این امام جمعه هوای ارتشی‌ها را خیلی دارد، همیشه از ما تعریف می‌کند. این‌ها نکاتی است که به این راحتی کسی درک‌شان نمی‌کند که یک ارتش را با چه چیزهایی می‌شود نگه داشت.

* این ارتباط به‌قدری تنگاتنگ بوده که در قضیه‌ کودتای نقاب در پایگاه هوایی شهید نوژه همدان، افسران ارتش خودشان شبانه خدمت رهبر انقلاب می‌آیند و اطلاع می‌دهند.

- الان هم قوی‌ترین سند مظلومیت و حقانیت ارتش در این رابطه، شخص رهبر معظّم انقلاب هستند. هر کسی راجع به این ماجرا به یک نحوی قضاوت می‌کند.

حالا ببینید، قضاوت رهبر معظّم انقلاب چیست: «ماجرای کودتای نقاب را ترتیب دادند و برنامه‌ریزی کردند از طرف همان دستگاه‌های جاسوسی دشمن برای فتح ارتش. آن‌ها می‌خواستند یا موفق شوند که این هدف اولشان بود و با این توفیق با دست ارتشی که عناصر نفوذی‌شان در آن بود، به انقلاب خاتمه دهند. یا اگر موفق نشدند، بین مردم و ارتش و بین انقلاب و ارتش، فاصله بیندازند. توطئه‌ خطرناکی بود اما این توطئه هم بوسیله‌ ارتشی‌ها خنثی شد. بعد هم عناصر دنبال کننده‌ این قضیه یعنی نظامیان و ارتشی‌های متدین آن پایگاه، بیشترین نقش را در خنثی کردن آن کودتا داشتند. آن کسی که در این صحنه از ارتش دفاع کرد، خود ارتش بود. خود ارتش نگذاشت که این چنگال دشمن به او وصل شود و توطئه‌ خود را در ارتش پیاده کند». ۱۳۷۴/۰۱/۳۰

این اسنادی است که عمده نگاه رهبر معظّم انقلاب به بدنه ارتش است. حالا یک جایی هم راجع به پیشرفت‌های ارتش و تحول ارتش و انقلاب در ارتش حضرت آقا می‌فرمایند کسی نیاید بگوید ما کردیم، خود ارتشی‌ها این کارها را کردند.

* از نقش ارتش جمهوری اسلامی ایران در دوران دفاع مقدس بفرمایید، اینکه این نهاد بزرگ که حالا انقلاب را هم تجربه کرده است، در دوران دفاع مقدس چگونه ظاهر می‌شود.

- هیچ کسی به خوبیِ رهبر معظّم انقلاب راجع به نقش ارتش در دفاع مقدس صحبت نکرده است. در ۱۸ خردادماه سال ۶۸، یعنی دو ـ سه روز بعد از رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، ایشان فرمودند: «انصافاً ارتش ما، ارتش بسیار والایی است، امتیازهای زیادی در شما وجود دارد که در دیگران نیست. شما ارتشی هستید که ۱۰ سال برای کشور و ملت خود جنگیده‌اید. ــ سال ۶۸ ــ کمتر ارتشی در دنیا این‌گونه است. خیلی از ارتش‌های دنیا در متن بحران قرار نگرفته‌اند و یا لااقل شرایط دشواری نداشته‌اند و امتحانی این چنین به مردمشان ندادند. شما با وجود شرایط دشوار، ۱۰ سال جنگیدید. جنگ تحمیلی ۸ سال طول کشید اما شما با دشمن ۱۰ سال جنگیدید. زیرا قبل از شروع جنگ تحمیلی، ارتش در جبهه‌ها بود. از هفته‌ی اول پیروزی انقلاب و از ماجرای پادگان مهاباد، ارتش فعالیت داشت. من از نزدیک شاهد حضور نیرومند ارتش بوده‌ام و پادگان‌ها و خطوط و قرارگاه‌هایتان را دیده‌ام. انسان‌های وارسته‌ای وجود داشتند که ۸ سال خانه‌ آن‌ها سنگر و ویلای‌شان چادر بیابان بود. خلبان‌های شجاع، کادرهای پروازی و غیر پروازی نیروی هوایی، عناصر نیروی دریایی در شرایط سخت دریا، جبهه‌های زمینی، بخش‌های پشتیبانی مثل دستگاه‌های صنایع و آموزشگاه‌ها و امثال آن‌ها، حقاً و انصافاً امتحان خوبی دادند. من این نکته را با قوت و قدرت می‌گویم و بخاطر ملاحظه‌ حال و دل کسی، آن را مطرح نمی‌کنم». ۱۳۶۸/۰۳/۱۸

این مطالب هر کدام می‌توانند مبنای یک مبحثی در دوران دفاع مقدس باشند. فرمایش عنوان شده از رهبر انقلاب، کاملِ کامل است. حالا بسیاری این را نمی‌دانند که در خیلی از مواقع رهبر معظّم انقلاب مشاوره‌هایی که در مورد ارتش نزد حضرت امام خمینی رحمه‌الله مطرح و مواضعی که اتخاذ می‌کردند، تا چه حد در استحکام تدبیر و سیاست حضرت امام تأثیر داشته است.

شخص رهبر انقلاب یک بار برای بنده تعریف کردند که عده‌ای این نظر را نزد حضرت امام مطرح کرده بودند که ارتش ادغام شود. امام رحمه‌الله از من پرسیدند نظر شما چیست. عرض کردم اگر تصمیمتان را گرفتید من حرفی ندارم اما اگر تصمیم نگرفتید من نظرم را بگویم؛ امام فرمودند نه، هنوز تصمیم نگرفته‌ام. رهبر معظّم انقلاب بیان می‌کنند: من با این چیزی که این‌ها می‌گویند مخالفم و دلایل خود را توضیح می‌دهند. بعد امام فرمودند: این درست است.

ما ارتشی‌ها حقیقتاً براساس مدارک، استنادات و شنیده‌ها، جایی ندیدیم که در آن مقطع به غیراز حضرت امام رحمه‌الله و رهبر معظّم انقلاب؛ نفر سومی هم پیدا شده باشد که از ارتش دفاع کند. بله! ما یک دفاعی از شهید چمران در مجلس داریم اما این موضوع برای حدود هفت ـ هشت ماه بعد، یا شاید هم یک سال بعد باشد که آن هم واکنش است در مقابل یک فرد دیگری! یک کسی می‌آید یک حرفی می‌زند، ایشان بلند می‌شود از ارتش دفاع می‌کند اما این‌که ابتدابه‌ساکن کسی این حمایت را از ارتش بکند به جز حضرت امام و رهبر انقلاب کسی را نداریم.

* یکی از بحث‌های مرتبط با ارتش در دوران پیروزی انقلاب تا دفاع مقدس، خالی شدن ارتش از مستشاران نظامی آمریکایی است. با خروج آن‌ها، امورات نظامی ارتش به‌خصوص در حوزه ابزار و تجهیزات و فناوری به چه شکل تدبیر می‌شد؟

- آن‌ها اجازه نمی‌دانند که کسی از بدنه اصلی ارتش در این حوزه‌ها ورود کند؛ این را بارها شنیدید که مثلاً یک قطعه‌ را بسته‌بندی می‌کردند پس می‌دادند، قطعه‌ بسته‌بندی شده را می‌آوردند نصب می‌کردند. درباره این موضوع هم در خود ارتش دو دسته‌ کلی بودند: یک دسته این را باور کرده بودند که این کار از عهده‌ ما خارج است و آمریکایی‌ها دارند کار انجام می‌دهند. حالا این‌که آیا آن‌ها دارند انجام می‌دهند یا خیر؛ باز هم دو گروه با نظرات متفاوت بودند: یک تعدادی می‌گفتند این‌ها دارند نوکری ما را می‌کنند، خب، پس بگذاریم بکنند. یک تعدادی هم می‌گفتند این‌ها خودشان فروخته‌اند و خودشان بالای سر ما هستند و همه‌ مقدّرات را این‌ها تصمیم می‌گیرند. منطق‌شان هم این بود که ما مثلاً دوره ندیده‌ایم و درس این‌ها را نخوانده‌ایم.

یک تعدادی هم بودند که معتقد بودند اگر اجازه دهند، ما خودمان می‌توانیم این کارها را به سامان برسانیم، و چه کم از خارجی‌ها داریم! چه فرقی بین ما و این‌هاست. ما هم دو تا را خراب می‌کنیم، یکی‌اش را درست می‌کنیم و بالاخره یاد می‌گیریم دیگر.

بعد از انقلاب هم مجموعه این‌ها بود، تا آن‌که نامه‌ معروف شهید فکوری به رهبر معظّم انقلاب می‌رسد و عنوان شده بود بعد از شروع جنگ، بعد از فلان مدت همه هواپیماهایمان زمین‌گیر خواهد شد. حضرت آقا هم نامه را خدمت حضرت امام رحمه‌الله می‌برند. آن تدبیری که از حضرت امام می‌گیرند، آن را منتقل می‌کنند به ارتش و بعد جهادهای خودکفایی را در ارتش راه می‌اندازند. این باعث شد تعداد کسانی که قائل به توانایی و توانمندی داخلی و بدنه ارتش بودند؛ زیاد شود.

اولین جایی که به فرمان رهبر معظّم انقلاب جهاد خودکفایی تشکیل شد، نیروی هوایی ارتش بود. اقداماتی را شروع کردند، باور کردند که می‌توانند این کار را انجام دهند و برخی قطعات را تولید وتامین کردند. البته بعضی‌هایش واقعاً گلوگاهی و سخت بود، تا سال‌ها بعد هم نتوانستند ولی مرتب رفتند و آوردند تا بالاخره شد.

خاطرم هست ما در توپخانه چیزی داشتیم به‌نام قفل آتش. یک چیز پیچیده‌ای بود آن موقع و همه‌اش می‌گفتند قفل آتش خراب شده، دیگر نمی‌دانیم چه کار کنیم؛ مدام می‌رفتیم از آن توپ باز می‌کردیم می‌آوردیم می‌بستیم به یک توپ دیگر. و مدام جابه‌جا می‌کردیم. یک روز یک کسی به من گفت که اصفهان صنعتگرهای خیلی خوبی دارد، می‌توانند این قطعه را بسازند. یکی از قفل آتش‌ها را برداشتم آوردم اصفهان. افسری بود بنام نیک‌روش، خدا رحمتش کند در پاوه شهید شد، افسر حزب‌اللهی و خوبی بود. این دست ما را گرفت برد پیش آن‌ها، چند جا رفتیم. یکی گفت مثلاً من این بخش را می‌توانم بسازم، برای بخش دیگر باید بروید فلان‌جا و به همین شکل. خلاصه قفل آتش را ساختند. بردیم، یک اشکالاتی داشت، دوباره آوردیم آن اشکالات را برطرف کردیم، بالاخره ساختند.

در همان جنگ قفل آتش ساخته و گلوگاه قفل آتش برطرف شد. حالا نیروی زمینی کمتر از این گلوگاه‌ها دارد ولی پدافند، نیروی هوایی، نیروی دریایی خیلی مشکل داشتند، همه را اداره می‌کردند و همه‌شان راه افتاد. مجموعه این اقدامات بود که توانستند این جنگ را ادامه دهند و به مرور زمان هم از دو قطعه و پنج قطعه و ده قطعه و صد قطعه، شد هزاران قطعه.


الان مثلاً ده‌ها هزار قطعه در ارتش است که همه‌ را دارند می‌سازند که باز با تأیید و حمایت و ایستادگی شخص رهبر انقلاب است. یعنی شاید اگر آن نگاه رهبر معظّم انقلاب نبود، مثلاً شهید ستاری به دلیل کارهایی که در این حوزه‌ها می‌کرد برکنارش می‌کردند، می‌رفت و بعد از او هم هیچ کس جرأت نمی‌کرد وارد این مسائل شود. اما با قوت قلب و راهنمایی‌های رهبر انقلاب ادامه یافت تا الان که جنگنده می‌سازیم، بالاخره رسیدیم به نقطه‌ای که بتوانیم جنگنده کوثر بسازیم. این منطق بود که ارتش را برای ماموریت‌ها سرپا نگه داشت.

* ارتش جمهوری اسلامی ایران بعد از چهار دهه از انقلاب چه تفاوتی با ارتش دوران طاغوت دارد؟

- چندین سال پیش رهبر معظّم انقلاب فرمودند: «کسی تصور نکند این ارتش دنباله‌ ارتش طاغوت است، ارتش جمهوری اسلامی، درحقیقت یک پدیده جدید است». ۱۳۷۶/۰۱/۲۷

مهترین نقطه‌ عطف بیانیه‌ گام دوم آمادگی برای ظهور حضرت بقیه‌الله‌الاعظم روحی‌فداه است. باید دید در همین راستا وظیفه‌ ارتش چیست؟ این است که ارتشی بشود که هم منتظر باشد، هم مستحق ظهور باشد. این خیلی اتفاق بزرگی است. یعنی ارتشی که آرمانش نابودی رژیم صهیونیستی و فروکشیدن استکبار از اریکه‌ قدرت و پایین آوردنش و بهم ریختن نظام سلطه است، این ارتش با آن ارتش دوران طاغوت، در این ۴۳ سال خیلی تفاوت کرده است. چند سال نوری حرکت است. ما به هیچ وجه نمی‌توانیم منکر برکت وجودی حضرت امام رحمه‌الله و کار بزرگی که ایشان کردند، بشویم؛ اما این حالتی که در ارتش ایجاد شده است، همه‌اش نتیجه‌ رهبریِ قدم به قدم رهبر معظّم انقلاب است.

یک بار شخص رهبر انقلاب فرموده بودند که من یک نیزه‌ای را پرت می‌کنم جلوتر تا شما بروید. بعد که دارید نزدیک می‌شوید دوباره پرتش می‌کنم جلوتر. یعنی هیچ وقت به وضعیت حال قانع نیستند، همان جمله‌ای که به نیروهای سپاه پاسداران هم فرمودند، راضی هستند اما قانع نیستند. من به دوستان‌مان می‌گویم این‌که حضرت آقا فرمودند: ارتش را به نِصاب شایسته برسانید، نِصاب شایسته یعنی همان منتظر حقیقی و مستحق ظهور بودن؛ واقعیِ واقعی.

دیگر خبرها

  • با ۵ میلیارد تومان کجای تهران خانه بخریم؟ (+ جدول)
  • جز حضرت امام(ره) و رهبر انقلاب کسی در ابتدای انقلاب حامی ارتش نبود
  • با ۵ میلیارد تومان کجای تهران خانه بخریم؟
  • جذب خادم رسمی از طریق یگان حفاظت و امنیت حرم مطهر رضوی صحت ندارد
  • جواز توسل و زیارت قبور برگزیدگان در قرآن و روایات شیعه و سنی
  • یاد خدا، مطمئن‌ترین راه برای رسیدن به آرامش است
  • عیادت بیمار، عیادت خداست
  • اسناد مهم و حساس رژیم صهیونیستی به دست هکرها افتاد
  • اسناد مهم و حساس رژیم صهیونیستی به دست هکرهای بین‌المللی افتاد
  • دفاع در برابر ظالم یکی از مسلمات و توصیه‌های قرآن است